مامان استراحت میکند
سلام. بابایی! امروز چطوری؟ باباییکه خیلی خوشحاله (:-) امروز تیم محبوبم پرسپولیس در یه بازی که برام عجیب بود موفق شد الاتحاد عربستانو شکست بده! پس یه هورای مشت واسه بابایی و تیم قرمز پایتخت خوب دیگه مسائل حاشیهای بسه! خبر .... خبر و امرووووووووووووووووووز مامان جونت که فقط یه ساعت درس داشت و اونم تو پیش دانشگاهی به مدرسه نرفت! نیست این پیش دانشگاهیا یه مدت دیگه امتحان دارن از همین حالا موندن خونه که به درسشون برسن. به همین خاطر مامانی امروز خونه موند و هی روی سرت دست کشید و واسه سلامتیت دعا خوند! ایشالا تو سلامت باشی و مامان جونتم سالم و سرحال تا جمع خونواده کوچیک و صمیمون تکمیل بشه! راستی بابایی تا حالا هیچ کس از وجودت خبردار نشده و نمیخوام فعلا زیاد شلوغش کنم! چون بار قبلی که خواهر یا برادرت یه ماه تو شکم مامانیت بود یه در حالی که آدم و عالم میدونستن بر اثر یه حادثه از دستمون رفت! پس حالا میخوایم تا لگد نزنی وجودتو رسانهای نکنیم! پس بزن اون لگد قشنگه رو! امیدوارم که تو که قراره لبخند خدا برای ما بشی هرچی زودتر بیای! حتی اگه شده هفت ماهه! راستی بابایی میگن دعا بچه گیراست! حالا تو که فقط یه نطفهای فکر کنم دعات بیبرو برگرد اوکی بشه! دعا کن اول مامان جونت سالم باشه. بعد تمام مامانا و نینیهاشون بعد بارسلونا هم امشب ببره!!! پس به امید دیدار تو: عاشقای وجود تو مامان و بابای نینی نیومده (لبخند خدا)