یاسای ما، لبخند خدا

نی ‌نی ما نیومده رفت!

1390/2/26 22:44
نویسنده : مامان و باباش
1,333 بازدید
اشتراک گذاری

بسم الله الرحمن الرحیم

... و خداوند با صابرین است!

آری حکایت لبخندی که قرار بود زندگی گرممان را بیشتر به آتش عشقی نشات گرفته از وجود ما تبدیل کند به سردی گرایید. داستان دوستانه نی‌نی بلاگ ما باز هم به تولد ختم نشد و این حکایت برای من و عشقم در چند ماه اخیر دو بار تکرار شد.

اما ... خداوند را شکرم که اگر چه لبخندش را قسمت ما نکرد در عوض سایه لطفش (مامان نی‌نی) را سالم به من و زندگی توام از عشقمان دوباره هدیه کرد!

خدا را شاکرم که لااقل وجود نازنین مادری که مطمئنم نی‌نی‌ایش را به اندازه تمام آن اشک‌هایی که هنگام از دست رفتنش ریخت دوست داشت به من و زندگی‌ام بخشید!

عزیزم! زندگی آن قدر برای عاشقان واقعی ادامه خواهد داشت که بتوان دست نوازش بر سر کودکانی که وجودشان را از یک عشق پاک و الهی گرفته‌اند کشید!

غم و غصه را فراموش کن و دیروز را که در تنهایی آنقدر درد کشیدی و با چشمان خود خاموشی نطفه نی‌نی‌ات را نظاره کردی به فراموشی بسپار و آن دو چشم خیس و اشک گرفته‌ات را با آن دل مالامال از عشقت آماده پذیرایی از عشقی دیگر در درونت در آینده‌ای نزدیک کن!

عزیزم! فراموش کن تمام دیشب را که در بیمارستان برروی تخت گریستی! فراموش کن آن آه سردی را که هنگامی که دکتر گفت: منتظر نی‌نی‌ات مباش! کشیدی! اما خدا را باز هم شکر کن که وجود ناز و طلاگون تو هنوز در زندگی من است. خدا را از یاد مبر و فراموش مکن که هدف او از گرفتن دو لبخند زیبایش از من و تو عشقمان آزمایشی است که بی‌شک سربلند از آن بیرون خواهیم آمد!

ناز من اما با وجود همه این نوشته‌ها من هم خود را در از دست دادن این نی‌نی ناز شریک می‌دانم! کاش همان موقع که گفتی درد داری به دکتر مراجعه می‌کردیم ... و ای کاش خدا لبخندش را قسمت ما هم می‌کرد!

امروز از خواندن پست‌های قبلی این وب دلم به درد آمد. پست‌هایی که با تمام عشقمان و برای نتیجه عشقمان نی‌نگاشتیم!

چه عشقی می‌کردیم با نظرات مامان و باباهایی که از سر دلسوزی و در نهایت خلوص برای سلامتی تو و نی‌نی نیومده ما دعا می‌کردند!

چه احساس سبزی بود خواندن نی‌نی بلاگ دیگران و در شادی‌هایشان شریک شده! چه صفایی داشت و دارد دیدن عکس نی‌نی‌های ناز (امیدوارم که خدا همه اونا رو برای بابا ماماناشون نگه داره) چه عشقی بود.....

اما باز هم از خدا سپاسگزاریم که به فرصت کمی داد که به خودمان بگوییم "بابا" به خودمان بگوییم "مامان" و چه صبری داشتیم که این کلمان را از زبان نی‌نی مان بشنویم! عشق من!

در زندگی ما دیگر نی‌نی وجود ندارد! اما باز هم به همان حرفی که همان اول زندگی‌امان گفتم پایبندم: برای من لبخند تو بهترین نی‌نی دنیاست.

عشق من! من بر خلاف بار اول قرار ندارم که با تلف شدن نی‌نی یادگارش را که این نی‌نی بلاگ است از یاد ببرم و به تو هم توصیه می‌کنم که برای کسب تجربه از پدر و مامانایی که در تمام این مدت کوتاه یار و یاور ما بودند و در غم وشادی ما شریک بودن با من در ادامه این راه همراه شوی!

پس بابا مامانای عزیز که در این مدت با ما و لحظه به لحظه نی‌نی نگار ما بودید. گر چه که دیگر در زندگی ما نی نی نیست! اما لااقل شما ما را تنها نگذارید!

خواسته‌امان فقط همین است.

دست بوس همه بابا ماماناو نی‌نی های نازشون!

چشم انتظاران یک نی‌نی دوست داشتنی.....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مامان مانی جون
26 اردیبهشت 90 22:37
سلام
ناراحت شدم
خدا سلامتی بده
این اتفاق برای خیلی ها پیش میاد.باهاتون همدردی میکنم
دعا میکنم به زودی خدا یه نی نی سالم بهتون بده


ممنون از همدردیتون مامان مانی جون! امیدوارم خدا مانی جونو واستون نگه داره!
مامان نیایش
26 اردیبهشت 90 23:34
خیلی ناراحت شدم عزیزم ولی سعی کن نگران نباشی و استرس نداشته باش همه چیز رو به خدا بسپار اون خودش بهترین موقع هدیه اش رو به شما میده فقط ایمان داشته باش من هم 5 ماهی انتظار کشیدم برای هدیه خدا شاید در مقابل بعضی ها زمانی نباشه ولی درکت میکنم فقط ایمان ایمان ایمان


ممنون عزیزم! باور کن سخته! اما من و شوهرم سعی می‌کنیم هیچ وقت ناشکری و ناسپاسی نکنیم.


مامان نیایش
26 اردیبهشت 90 23:36
راستی نمیدونم با نی نی سایت آشنا هستی یا نه ولی تو اون مدتی که انتظار میکشیدم اونجا دوستای زیادی مثل خودم پیدا کردم یا حتی کسایی که خیلی بیشتر از من داشتن اذیت می شدن ولی خوبه اگه سر بزنیninisite.com


ممنون که خبرمون کردی! راستی دیشب به وب قشنگ نیایش خانوم نلاز (که امیدوارم خدا براتون نگه داره) سر زدیم. اما خداییش اون قدر ناراحت بودم نتونستم کامنت بزارم و شما رو هم ناراحت کنم. اما بازم میام.
مامان روشا
27 اردیبهشت 90 1:01
نه باور نمیکنم نمیخوام باور کنم همین دیشب کلی توصیه نوشتم آخه چی شد دارم دق میکنم باور کن الان که دارم کامنت میذارم اشکم بند نمیاد نمیدونم چی بگم مطمئنم شما آدمای قویی هستین منم توی غمتون شریک بدونید


... و دیشب وقتی توی مهربون توصیه‌هاتو می‌نوشتی، ما در بیمارستان بودیم و نمی‌دونی اومدنی وقتی پیامتو دیدم چقدر گریه کردیم.
㋡هومیتا㋡
27 اردیبهشت 90 1:09
سلام واقعا نمیتونم وسعت ناراحتیمو بیان کنم اما خدا همیشه ادمهارو باغم و گاهی شادی میآزماید من اولین باررمه اومدم وبلاگتون خیلی ناراحت شدم اما اینو باید بدونیم که غم نباید مانع رسیدن باهدافمون بشه میدونم شما و همسر گرامیتانخیلی بیشتر از این ها را درک میکنید و ازتون عذر میخام که جسارت کردم کوچکتر از انم که بخوام شمارو راهنمای کنم ولی میگم این عشقی که میون شماوهمسرتونه خیلی خیلی باارزش است امیدوارم که اینبار خداوند بزرگ یه جفت بچه البته سالم و سرحالوشاد نصیبتون کنه آمـــــــــــــــــین یــــــــا رب الـــــعــــــــــــــالمـــین


ممنون از قوت قلبی که به ما می‌دید! باور کنید اینجوری تحملش واسه ما هم آسونتره! اما ما امیدمونو به خدا هیچ وقت از دست نمی‌دیم.
pari
27 اردیبهشت 90 10:56
بمیرم الهی نمیدونم چی بگم ایشالا به زودی زود یه نینی خوشگل دیگه از راه برسه


ممنون از حس همدردیت. الهی خدا نی‌نی شما رو براتون نگه داره!
مامان اراد
28 اردیبهشت 90 3:14
سلام. واقعا متاسفم. اصلا ناراحت نباشين . خيلي از اين اتفاقها ميفته . دفعه سوم كه باردار شدين حتما بايد چند ماه اول استراحت مطلق كنين.وخيلي مواظب باشين . چون مامان من هم كارمند بود 5تا بچه 32 سال پيش سقط كردن ولي 6 امي با استراحت مطلق موند و الان حامد جونم زن و زندگي داره.انشاالله شما هم ني ني تون رو در اغوش بگيرين و از با هم بودن شاد باشين.به ما هم سر بزنين


ممنون از راهنمایی دلسوزانه شما. به امید خدا ببینیم چی میشه!
يك دوست
28 اردیبهشت 90 9:48
سلام.وقتي كامپيوتر رو روشن كردم با خودم گفتم اول بذار يه سري به لبخند خدا بزنم و وقتي اين طور ديدم واقعا و از صميم قلبم ناراحت شدم و اشك ريختم.ولي خوب ان شا ا... اين لبخند جاي خودش رو به يه لبخند ديگه ميده و دل هممون رو شاد ميكنه . اون وقتي كه خدا صلاح و حكمت كار بنده هاشو ميدونه همگي ما تسليم اراده ي او هستيم . من و همسرم 3 روز بعد از عروسيمون رفتيم مركز ناباروري براي ذخيره ي اسپرم چون كه همسرم يكدفعه مريض شد و كارش به عمل كشيد و بعد از عمل هم پرتودرماني.دكتر به ما كه هنوز وارد زندگيمون نشده بوديم گفت شايد براي هميشه بچه دار نشيد.ولي خداي مهربون در اوج نا اميدي ما رو اميدوار كرد.ايمانتون به خدا باشه و فقط ار خودش بخواهيد.


چه قوت قلبی به ما می‌دین! باور کنید یکی از دلایلی که نمی‌خوایم حالا که نی‌نی‌مونو از دست دادیم؛ نی‌نی بلاگمونو از دست بدیم. همین روحیه بخشی شماست. خوشحالیم که بعد از خدا دلگرمی ما شماپدر و مادرها هستید.
مامان ثمين
28 اردیبهشت 90 19:22
سلام.اينو بدونيد خدا بنده هاييش رو كه خيلي دوست داره بيشتر امتحانشون ميكنه من و شما هم از اون بنده ها هستيم . تا حالا و تا به اينجا از عهده ي خيلي از امتحان هاي الهي هم ان شا ا... سربلند بيرون اومديم.اين مورد هم حتما يكي از اونا بوده مواظب باشيد كه نا شكري نكنيد و از خدا يه ني ني سالم و صالح بخواهيد حتما جوابتون رو ميده حالا هم ديگه به گذشته فكر نكنيد و به فكر آينده باشيد و به مامان ني ني آينده خيلي برسيد و تقويتش كنيد .


ممنون از نظر و راهنمایی زیباتون. ما مثل همیشه منتظر لبخند خدا هستیم.
آرمین
31 اردیبهشت 90 15:48
ناراحت نباش حتما حکمتی در کار بوده انشاالله خودتون و نی نی بعدی سالم و سلامت باشه


ممنون از همدردیت! خدا نی‌نی شما رو نگه داره!
مامان روشا
1 خرداد 90 1:08
سلام امیدوارم حالتون بهتر شده باشه . به نظر من الان که دوبار این اتفاق براتون افتاده به مرکز باروری رویان مراجعه کنید . دکترای خیلی خوبی داره ایشالا که مشکلتون حل میشه


سلام. ممنون مامان مهربون روشا! حالمون که بهتر شده، چون امیدمون به خدا هست! اما هنوز دل و دماغ نوشتنی یه پست بدون بهونه (که همون لبخند خداست) رو ندارم. ممنونم از همه شما که همیشه با ما همراه بودید!
مامان نیایش
1 خرداد 90 13:02
عزیزم امید وارم حالت بهتر شده باشه دیدم نوشتی دل و دماغ پست گذاشتن رو نداری خواستم فقط بگم اگه دنبال بهونه میگردی اشکال نداره ولی فکر نکن تنا بهونه ات برای نوشتن یا برای سر حال بودن یا برای خندیدن یا.....باید فقط همون لبخند خدا باشه اگه باور داری که خدا همیشه باهاته اگه باور داری که تنهاتون نمیذاره اگه بهش ایمان و امید داری پس باور داشته باش که اون همیشه داره به شما میخنده لبخنده خدا همیشگیه اگه تو هم بهش بخندی این که میگم رو با تمام وجود تجربه کردم نمیخوام با کلمات بازی کنم اون زمانی که با همه وجودتون حس کنید که هر روزی که از خواب پا مشی یا هر شبی که میخوای بخوابی خدا داره بهت میخنده و تو هم به اون اون روز روزیه که به همه آرزوهات میرسی


ممنون! مامان نیایش ماه ما. باورکن از این کامنتهای سرشار از عشق شما جون می‌گیریم! ما خیلی پیشرفت کردیم! بار اول اصلا کرکره نی‌نی‌بلاگمونو آوردیم پایین! اما حالا داریم با قدرت ادامه میدیم. سعی می‌کنیم که به مناسبت روز مادر آپ کنیم.
مامان نیایش
1 خرداد 90 13:15
همین حالا بخند ،
بخند دیگه
تا نخندی بقیه اش رو نمیگم
خب حالا شد
این همون لبخند خداست
از لحظه ای که دیگه انتظارشو نکشی با همه وجودت درونت حسش میکنی
بخند


لبخندو اومدم! بقیه‌شو بگو!
مامان ثمين
3 خرداد 90 0:58
سلام باباي ني ني كه ان شا ا ... به زودي مياد . براي مامان ني ني كه ان شا ا... زود زود مياد كادو چي گرفتي ؟
مامان ني ني بگو فقط طلا ميخوام.


براش یه سبد محبت که تازه از باغ دلم چیدم آماده کردم! کادوی من بیش از طلا ارزش داره! تازه وجود مامان نی‌نی نیومده ما، برای من طلای عیار 18 است.
ممنون از یادآوری شما...
زينب عشق مامان و بابا
3 خرداد 90 9:57
سلام ممنون از محبتتون به ما و زينبمون
اميدوارم كه هميشه سلامت باشيد و دلتون شاد و لبالب از عشق خدا باشه.براساس فرمايشات بزرگان فرزنداني از شيعيان كه بدنيا نمي آيند در جنت شاگرد حضرت زهرا هستند و دانش آموز مكتب مادر خلقت ميشوند پس شما ميتوانيد بهترين استفاده رو از موقعيتتون بكنيد و از گلتون كه افتخار شاگردي حضرت زهرا رو داره طلب ياري كنيد.
انشاالله با عنايات خاصه حضرت زهرا در همين روز عزيز سال ديگه با ني ني تون روز مادر رو جشن بگيريد.عيدشما مبارك


ممنون عزیزم! خدا از دهنت بشنوه!
زينب عشق مامان و بابا
3 خرداد 90 10:02
راستي يادم رفت بگم خيلي از زمينه عكسها رو باباي زينب با فتوشاپ درست كرده ولي چندتا از سايتهاي طراحي عكسه
photomodifier.com
photomagaziner.com
photomotager.com
photoscripter.com
photofamer.com


ممنون عزیزم که راهنمایی کردی! حالا اگه خدا نی‌نی‌شو داد عکساشم با برنامه این سایتا درست می‌کنم! بگین ایشاااااااااالا
مامان ثمين
3 خرداد 90 11:16
مرسي كه به ما سرزديد.الهي كه دلاتون هميشه شاد شاد باشه و غم و غصه ازتون به دور باشه. عيدتون هم مبارك.


ممنون و عید شما و روز مادر برشما مبارک عزیزم!
مامان هوراد
3 خرداد 90 11:26
مادران آبی‌ترین، دریایی‌ترین و آسمانی‌ترین فرشته زندگی هستند
روزت مبارک فرشته خلقت . . .



ممنون مامان هوراد! چقدر قشنگ نوشتی ... بازم ممنون
مامان هوراد
3 خرداد 90 11:28
سلام عزیز دلم واقعا متاسفم
دوست داریم و همراهتیم


ممنون عزیزم! باور کن با وجود شماست که منم این جوری تو این روز مبارک بازم متولد شدم.
مامان عسل
3 خرداد 90 12:14
سلام منم اولین بچمو از دست دادم و بدترین قسمتش هم این بود که وقتی به اتاق عمل می رفتم تنها ی تنها بودیم یعنی من و شوهرم خیلی وحشتناک بود (خانوادم اهواز بودن و خیلی سرع این اتفاق افتاد )
بعدش هرکی میگفت غصه نخور چون خدا حتما دوباره بهت هدیه میده باور نکردم
اما همین دیروز تولد 5 سالگی عسلمو گرفتم و خدارو شکر



ممنون مامان عسل! خدا عسل شیرینتو برات نگه داره!
مامان امیرعلی
3 خرداد 90 12:50
فقط میخوام بهتون بگم که امیدتونو از دست ندین .آخه منم یکی از این لبخندای خدا رو از دست دادم.شاید خیلی برامون سخت بود ولی تحمل کردیم
.بازم خدا تنهامون نذاشت بعد از 2 سال امیرعلی رو بهمون داد.عزیزم اصلا غصه نخور ایشالا زود فراموش میکنی.راستی حتما تا 6 ماه نباید حامله بشیا.آخه هنوز رحمت آمادگی نداره.اگه حامله بشی و خدایی نکرده دوباره...خودت ناراحت میشی.بعدشم خیلی باید مراقب خودت باشی.وقتی حامله شدی ایشالا نمیخواد مدرسه بری مرخصی بگیر آخه حیفه.بازم میگم که امیدت به خدا باشه


مممنون از راهنمایی خوبت عزیزم! اتفاقا همین تصمیمو داریم! یه سال به تعویق انداختیمش!
مادر سامان
3 خرداد 90 13:16
سلام
روز مادر بر همه مادران و روز زن بر همه زنان مبارک
ممنونم که به ما سر زدید

امیدوارم هر چی از خدا میخواهی بهت بده و مطمئن باش که میده شک نکن حتی 0000001/. درصد


ممنون عزیزم! همیشه توکلمون به خداست و تا دوستای خوبی مث شما داریم غمی نداریم!
مامان یکتا
3 خرداد 90 15:46
سلام خانمی خوبی بخدا خیلی ناراحت شدم اما این ها هم امتحان خداوند هستند به خداوند امید داشته باشید که نا امیدتان نمی کنه انشاالله در اینده نه چندان دور مامان می شوی این را بهت قول می دهم مواظب خودت باش و استراحت کن عزیزم بوس بوس بوس


ممنون عزیزم! به خدا تا شما رو دارم غمی ندارم! تازه قراره حدود یه سال دیگه بی‌خیال نی‌نی بشیم!


آرمین
3 خرداد 90 16:45
سلام عزیزم خوبی ؟ روزت مبارک انشاالله همیشه سالم و سلامت باشی


ممنون مامان آرمین ... وای چقدر خوشحالم!
الی
4 خرداد 90 22:40
سلام خدا بهت صبر بده خانمی انشاله سال دیگه بچه بغل بیای واپ کنی
مرسی بهم سر زدی
روزتم مبارک


ممنون و روز شما هم مبارک
مامان ماهان
17 خرداد 90 13:07
ایشالا که ازیه روز شیطنتهای نی نی هات می نویسی و ما رو از خنده روده بر میکنی. ایشاااااااااااااااااااااالاااااااااااااااااا
راستی ما همکاریم. با اجازتون لینکتون کردم.


ممنون مامان ماهان. شما لینک شدین. راستی من متوجه نظر قشنگت نشدم. مامان ماهان دوباره بنویس! دست گلت درد نکنه.
ساناز
19 خرداد 90 20:03
سلام به شما زوج عاشق
و خداوند با صابرین است ... که واقعا زیباتر از این نمیشه گفت ... مطمئنم توی این لحظه های سخت وجود خدا رو به خودتون نزدیکتر می بینید چون خدای مهربون عاشق بنده هاش و مخصوصا اونهایی که توی این لحظه ها عشق و ایمانشون قوی تر میشه و بیشتر اون رو احساس میکنند و اینو بیشتر درک می کنند که همه چیز فقط ماله اونه و اونه که بهترینها رو برای بنده هاش رقم می زنه ... با خواندن متن زیباتون واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و یاد خاطره تلخ من و همسرم افتادم و خواستم بگم که عمیقا غمتون رو حس می کنم ... ما هم منتظره هدیه زیبای خدا بودیم و برای دیدنش لحظه شماری می کردیم اون لحظه زیبا رسید ولی اون چیزی نشد که ما می خواستیم و ما بعد از 9 ماه انتظار پاره تنمون رو در 3 ماهگی از دست دادیم... فقط می خوام تنها عشق و ایمانمون بود که مارو نجات داد و الان بعد از 3 سال دوباره منتظره هدیه دوباره خدامون هستیم ...پس مطمئن باشید با عشق و ایمان قوی تون خداوند هیچ وقت تنهاتون نمی گذاره و به زودی معجزه خودش رو بهتون نشون می ده


ممنون از این حس همدردیت! ایشالا خدا لبخندشو قسمت شما هم بکنه! ممنون که به وب ما سرزدین.
مامان صفا
21 خرداد 90 16:10
اندکی صبر سحر نزدیک است..
سلام دیشب برا اولین بار اومدم تووبتون اولش از این همه ذوق و سلیقه تون و داستان هاتون و عشقی که به هم دارین(ماشاالله ماشاالله) خوشحال شدم اما وقتی این پست خوندم کلی غصه دار شدم واشک ریختم خیلی متاسفم اما همون طور که اولش نوشتین خداوند با صابرین است انشالله به زودی یه لبخند زیبا از ته دل نصیبتون می کنه که شما هم بهش لبخند بزنید برا ما هم دعای لبخن خدایی بکنید ممنون می شم...
وب ما (گلکم) هست ،با اجازه می خوام لینکتون کنم


ممنون مامانش! ما همه محتاج دعاییم. متاسفم که اشک شما رو درآوردیم. ایشالا خدا لبخندشو تقدیم همه کنه و اشکش نصیلب شیطون بشه. راستی چرا لینک وبتونو نگذاشتین که ما هم لینکتون کنیم. اومدنی بزار...
مامان آرین
25 خرداد 90 0:11
سلام امشب که به بلاگتون سر زدم اول خیلی ناراحت شدم ولی بعدش بهتون با این روحیه قوی آفرین گفتم.غم به دلتون راه ندین و صبور باشین حتما حکمتی در کاره.خود من وقتی دکتر بهم گفت بخاطر یک بیماری نازایی دارم ونمیتونم بچه دار بشم دنیا رو سرم خراب شد ولی باور میکنی من درست یک سال بعد آرین رو داشتم.اعصابت رو آروم کن که از همه چیز مهمتره.مطمئنم که به موقعش خبر خوب خواهی داشت


ممنون از قوت قلبت مامان آرین. راستی آدرس وبتو بنویس تا لینکت کنیم!
نگار
4 تیر 90 4:23
سلام اولين بار بود كه وبتونو ميخوندم خيلي باحال مينويسيد ولي وقتي رسيدم به اين مطلب ....خيلي ناراحت شدم اينقدر اشك ريختم كه صورتم خيسه خيسه...منم يكسال و نه ماهه پيش جنين 33 هفته ام رو از دست دادم اونهم جنيني رو كه براي گرفتنش از خدا يكسال و يكماه منتظر بودم يكدفعه از پيشم رفت و من واقعا شوك زده شدم سيسمونيش هنوز تو اتاقشه دوباره بعد از يكسال و سه ماه انتظار خدا يه ني ني ديگه بهم داده الان تو ماه6 هستش....الان هنگام نماز صبحه و من خيلييييييييييييييييي براتون دعا كردم هرچند كه نميشناسمتون اما خواهش ميكنم شما هم برام دعا كنيد


ممنون خواهر خوبم! احساس پاکتو درک می‌کنم. از خدا براتون آرزوی یه نی‌نی خوشگل و سالم می‌کنم. همیشه توکلتون به خدا باشه و مطمئن باشید که خدا همیشه با صابرین است. در ضمن ما شما رو لینک هم کردیم.
مامان پسر خرداد
30 آبان 90 8:21
سلام من امروز نینی بلاگ شما رو دیدم و خوندم واقعاً متاسفم شدم و یاد گذشته افتادم که همچین اتفاقی برای منم افتد و فکر می کردم که دیگه همه چیز تموم شده و ما دیگه بچه دار نمی شیم ولی باز همسرم بود که به من دلداری و دلگرمی می داد و این استرس ها و ناراحتها خودش باعث شد که من چهار سال بچه دار نشم . نمی خوام با این حرفها دلسردت کنم یا ناراحت گلم ولی به خدا توکل کن و امیدوار همیشه همسرم می گفت تا خدا نخواد برگی از درخت نمی افته . ولی حالا صاحب یه پسر ناز و خوشگل که همه عمر و نفس من باباشه شدیم که با هیچ چیز عوضش نمی کنیم . به ما سر بزنید. خوشحال می شیم.

ممنون از دلداری و راهنماییت!